مطالب محبوب
عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684630 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25937 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21339 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14726 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13223 |
شلوار جاستین بیبر | 12297 |
اسیر عشق | 10168 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9497 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
تصمیم بزرگ من...
سلام به دوستای عزیزم
جدیدا یه تصمیم گرفتم که به یه هدف برسم
که در راستای تحققش باید خیلی بجنگم...
باکی؟؟ باخودم...
یه سرّه که فقط با یه نفر در میون گذاشتم... که کلی هم کمکم کرد...
ممنونم عزیزم بیا ببوسمت
خدایا عشقم نفسم عزیزم جونم کمکم کن...
نظرات شما عزیزان:
سلام عسيسم من از وبت خوشم اومد لينكت كردم لطفا تو هم لينكم كن
سلام آجي خودم
خخخخخخخخخخخيلي ممنون كه به وبم اومدي
از نظراتت هم متشكرم
وب محشري داري مثل خودت
ممنون
پاسخ:خاهش میکنم گلم لطف داری بازم بیا
خخخخخخخخخخخيلي ممنون كه به وبم اومدي
از نظراتت هم متشكرم
وب محشري داري مثل خودت
ممنون
پاسخ:خاهش میکنم گلم لطف داری بازم بیا
گاهی عمر تلف میشود ؛
به پای یک احساس …
گاهی احساس تلف میشود ؛
به پای عمر !
و چه عذابی میکشد ،
کسی که هم عمرش تلف میشود ؛
هم احساسش …
به پای یک احساس …
گاهی احساس تلف میشود ؛
به پای عمر !
و چه عذابی میکشد ،
کسی که هم عمرش تلف میشود ؛
هم احساسش …
روزی یک مریض به دکتر مراجعه کرد و از کمر درد شدید شکایت داشت.
دکتربعد از معاینه ازش پرسید: خب، بگوببینم واسه چی کمرت درد می کنه ؟!مریض گفت :محض اطلاعتون باید بگم که من برای یک کلوپ شبانه کار می کنم، امروز صبح زودتر به خونمرفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم!وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم که یکی با همسرم بوده ، در بالکن هم باز بود، من سریع دویدم طرف بالکن، ولی کسی را اونجا ندیدم!وقتی پایین را نگاهکردم، یه مرد را دیدم که میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید!!!من هم یخچال را که روی بالکن بود بلند کردم و پرتاب کردم به طرف اون!فکر کنم دلیل کمر دردم هم همین بلند کردن یخچال باشه.....
مریض بعدی، به نظر می رسید که تصادف بدی با یک ماشین داشته!دکتر بهش گفت : مریض قبلیِ من بد حال به نظر می رسید، ولی مثل اینکه حال شما خیلی بدتره! بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟!مریض پاسخ داد : باید بدونید که من تا حالا بیکار بودم و امروز اولین روز کار جدیدم بود...ولی من فراموش کرده بودم که ساعت را کوککنم و برای همین هم نزدیک بود دیر کنم، من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهایم را میپوشیدم،شما باور نمیکنید؛ ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سرمن!!!
وقتی مریض سوم وارد شد به نظر می رسید که حالش حتی از دو مریض قبلی هم وخیمتره !دکتر در حالی که شوکه شده بوده پرسید: تو دیگه از کدوم جهنمی فرار کردی......!!!و بیمار جواب داد : خب، راستش من داخل یک یخچال نشسته بودم که یهو یک نفر اون را از طبقهء پنجم پرتاب کرد پایین...
پاسخ:اینو قبلا فهمیده بودم ...ولی فک میکنم اونی که تو بخچال بوده خودت بودی داداشییییی..یییییییی ههههه
دکتربعد از معاینه ازش پرسید: خب، بگوببینم واسه چی کمرت درد می کنه ؟!مریض گفت :محض اطلاعتون باید بگم که من برای یک کلوپ شبانه کار می کنم، امروز صبح زودتر به خونمرفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم!وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم که یکی با همسرم بوده ، در بالکن هم باز بود، من سریع دویدم طرف بالکن، ولی کسی را اونجا ندیدم!وقتی پایین را نگاهکردم، یه مرد را دیدم که میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید!!!من هم یخچال را که روی بالکن بود بلند کردم و پرتاب کردم به طرف اون!فکر کنم دلیل کمر دردم هم همین بلند کردن یخچال باشه.....
مریض بعدی، به نظر می رسید که تصادف بدی با یک ماشین داشته!دکتر بهش گفت : مریض قبلیِ من بد حال به نظر می رسید، ولی مثل اینکه حال شما خیلی بدتره! بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟!مریض پاسخ داد : باید بدونید که من تا حالا بیکار بودم و امروز اولین روز کار جدیدم بود...ولی من فراموش کرده بودم که ساعت را کوککنم و برای همین هم نزدیک بود دیر کنم، من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهایم را میپوشیدم،شما باور نمیکنید؛ ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سرمن!!!
وقتی مریض سوم وارد شد به نظر می رسید که حالش حتی از دو مریض قبلی هم وخیمتره !دکتر در حالی که شوکه شده بوده پرسید: تو دیگه از کدوم جهنمی فرار کردی......!!!و بیمار جواب داد : خب، راستش من داخل یک یخچال نشسته بودم که یهو یک نفر اون را از طبقهء پنجم پرتاب کرد پایین...
پاسخ:اینو قبلا فهمیده بودم ...ولی فک میکنم اونی که تو بخچال بوده خودت بودی داداشییییی..یییییییی ههههه
گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی ...
...
بابا برو تو دل مشکل بزن فکشو بیار پایین.من پشتتم!!!!!!(یعنی لنگ من بودیاااا...میدونم!!!!!شه شه شه
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی ...
...
بابا برو تو دل مشکل بزن فکشو بیار پایین.من پشتتم!!!!!!(یعنی لنگ من بودیاااا...میدونم!!!!!شه شه شه
یعنی بامن درمیون نمیذاری
ghazali khanum
ساعت16:58---11 دی 1391
چــــه ســـــاده لـــــوحـــانـــه
بــــال بـــال زَدن هــــايَت
ميــــان بـــازوانَــــم را بـــاور کَــــرده بــــودَم !
نميــــدانستَــــم تمــــرين ِ پَــــريـــدن ،
بـــــه هَــــواي ديگَـــــريستـــــ ...!
پاسخ:زیبا بود گلم ممنون که اومدی...
سلام آجی جوننننننننممم خوبی؟؟؟بالاخره تونستم بیامممم...فکر کنم ایراد از قالبت بود گویا!!!
همه نوشته هاتو خوندم گلم...میسی که بهم سر میزدی
راستی آهنگت تو حلقم...
همه نوشته هاتو خوندم گلم...میسی که بهم سر میزدی
راستی آهنگت تو حلقم...
بلا نگیری تو خرپشمک با این کارات
میدونم موفق میشی
محدثهههههههههه محدثهههههه هی هی
کشتیمون تا آپ کردیا
میدونم موفق میشی
محدثهههههههههه محدثهههههه هی هی
کشتیمون تا آپ کردیا
|