مطالب محبوب
عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684641 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25941 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21345 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14731 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13227 |
شلوار جاستین بیبر | 12299 |
اسیر عشق | 10172 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9507 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
درس حسن به معلم
سخت آشفته و غمگین بودم...
به خودم میگفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
درس و مشق خود را… باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من ... و حسابی ببرند…
خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم..
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !
اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم...
سومی می لرزید...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت
آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید...
ادامه پست...
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : دو شنبه 3 مهر 1391 |
موضوعات مرتبط : شعر، سهراب سپهری، ، |
برچسب ها : دفتر مشق حسن,شعر,معلم,روز خشم,بهارنارنج, |
:: مشاهده ادامه مطلب :: |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 63 صفحه بعد |