عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684643 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25942 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21345 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14733 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13229 |
شلوار جاستین بیبر | 12300 |
اسیر عشق | 10175 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9511 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
شعر | با شما ..
انگــــار دیده اند مــــرا باز با شمـا
با اینکه فارغید از این حرف ها شما
اندوه جاده های جهـــان را گریستم
تا ســـایه ی مرا بکشـــانند تا شمــا
عاشق شدیم و شهر خبر شد ولی هنوز
لبخند می زنید بر ایــن ماجـــرا شمــــا
پس راست گفته اند که شبها برای ماه
تعریف مـی کنید همین قصــه را شما؟
خامم... منی که پنجره ام خیس اشک شد
از عشق حرف می زنم اما چرا شما؟
آنقدر عاشقم که نمی دانم این غزل
از عشق بود؟ کار خودم بود؟ یا شما...
@ محمد سعید میرزایی
ای کاش که همش عشق بود ...
پرسید چرا دیــــر کرده است؟
نکند دل دیگــــری او را اسیـــر کرده است؟
خندیــــدم و گفتم؛ او فقط اسیر مـــن است، تنهــا دقـــایقی چند تــاخیر کرده است…
گفتم امروز هـــوا ســـرد بوده است…
شــــاید موعـــد قـــرار تغییـــر کرده است…
خندیــد به سادگیـــم و گفت:
احســـاس پــاک تو را زنجیر کرده است.
گفتم از عشق من چونیــــن سخـــن مگـــو…!
گفــت:خـــوابی.... ســـالهــــاســت دیــــر کرده است ؛
در آییــنه به خود نگــــاه می کنم آه عشق تو عجب مرا پیــر کرده است . .
راســـت گفــــت آييـــــــــــنه كــه منتـــظر نبـــاش
او براي همــــــيشـــه ديـــــــر كرده اســـــــــــــــــت !
کاشکی درد تموم دنیا عشق و عاشقی بود ...
کاشکی کسی از گشنگی کسی از مظلومیت کسی از فرط مشکلات نمیمرد !
ای کاش درد دنیا فقط جدا شدن از عشق بود ...
به تو چه (شهراد میدری)
دوست دارم که تو را دوست بدارم ،به تو چه
بی تو هر ثانیه ای را بشمارم، به تو چه
عشق من می کشد اینگونه پلنگت باشم
دل به مهتاب تو هر شب بسپارم، به تو چه
مســــت در آینـــه پلکـــی بزن، انگـــور بریـــز
من که بی جرعه چشم تو خمارم به تو چــه
دل من هـــرچقــــدر تنـــگ تو باشد باشـــد
به درک اینهمه بی صبر و قرارم، به تو چه
بوسه از سیب لبت قند خیالم شد باز
نیوتن هستم و افتاده فشارم، به تو چه
چه بخاهی چه نخواهی همه من شده ای
همه ی زندگی و دار و ندارم، به تو چه
تو که یک بار به من شانه ندادی هرگز
روی دیوار اگـــر ســــر بگذارم به تو چه
تو به دیوانگی ام هرچه دلت خاست بخند
من اگر گــریه کنـم اشـــک ببارم به تو چــه
دلخوش زندگی ات هستی و یارت، خب باش
گیرم اصلن که کسی جز تو ندارم به تو چه
اصلن این گونه دلم خاسته، عیبی دارد؟
لب اگر بر لب عکست بگذارم به تو چه
دیر یا زود به عشق تو فرو خاهم ریخت
می برد باد از این شهر، غبارم به تو چه
لب فرو بستم و یک عمر نگفتم حرفی
جز همین شعر که بر سنگ مزارم.. به تو چه
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : پنج شنبه 25 تير 1394 |
برچسب ها : عشق,شعر,ادبیات,بهارنارنج,زندگی,عاشقانه,شهراد میدری, |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 63 صفحه بعد |