مطالب محبوب
عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684640 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25941 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21344 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14731 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13227 |
شلوار جاستین بیبر | 12299 |
اسیر عشق | 10172 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9507 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
کلاغی که!
مترسکی شده ام عاشق کلاغی که
پرید و رفت به امید کوچه باغی که
دلم به لرزه در آمد وَ بعد از آن پیچید ـ
میان مزرعه اخبار داغ داغی که
کنار مزرعه آن روز حس من تبدیل
به ناگهان شد و افتاد اتفاقی که
وَ ساعت از نفس افتاد و او نمی آمد
دگر نمانده برایم دل و دماغی که
کلاغ شهری من روستا که جای تو نیست
برو به قول خودت سمت چل چراغی که
جهنمی شده بی تو بهار گندمزار
تویی که هی نگرفتی ز من سراغی که
پرنده های زیادی به سویم آمده اند
ولی دل من اسیر همان کلاغی که...
نظرات شما عزیزان:
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(5).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(12).gif)
پاسخ:قلب جیگرم
رسول ![](/weblog/file/img/m.jpg)
![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت2:33---20 اسفند 1393
پشت هر پنجره ای
یک نفر پنجره باز
می نویسد بی صدا
بر در و پنجره راز
خوش دم آن سپیده ای
که شود حنجره باز
هر پرستو بشکند
شهد یک پنجره باز ...
پاسخ:زیبا بود رسول جان ممنونم....:)
یک نفر پنجره باز
می نویسد بی صدا
بر در و پنجره راز
خوش دم آن سپیده ای
که شود حنجره باز
هر پرستو بشکند
شهد یک پنجره باز ...
پاسخ:زیبا بود رسول جان ممنونم....:)
|